عکس از شهدای گمنام تفحص شده در فاو
در اردوی رامسر
برچسب ها :
نوشته شده در دو شنبهبرچسب:, ساعت 8:21 بعد از ظهر
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شـــهــدای تــفــحــص و آدرس shohada-t.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
به گزارش پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی تفحص شهدا، نخستین شهید از ۶۸
شهید تازه تفحص شدهای که روز گذشته از مرز اروند وارد کشور شد شناسایی شد.
این شهید یکی از شهدایی بود که در تک ایذایی والفجر ۸ در جزیره امالرصاص به شهادت رسیده بود،
طی نخستین عملیات تفحص در جزیره امالرصاص توسط کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح
پیکر این شهید کشف شد. شهید «سعید حیدری» متولد ۱۳۴۷ تهران از تیپ «المهدی» لشکر ۱۰ سیدالشهدا
به جبهه اعزام شده بود که در ۲۱ بهمنماه سال ۱۳۶۴ در تک ایذایی والفجر
۸ به شهادت رسید. پیکر او در منطقه ماند و در شمار شهدای مفقودالاثر جای گرفت.
هویت پیکر مطهر این شهید بعد از گذشت ۳۰ سال به وسیله پلاک شناسایی شد.
او فرزند نخست خانواده بود که در سن ۱۸ سالگی به شهادت رسید.
حسینیه پر از جمعیت بود و همه به شوق التماس دعا و بدرقه مسافر کربلا دور هم جمع شده بودند تا یکبار دیگر در فضایی آکنده از بوی عطر اسپند و گلاب ،زمزمه لبیک یا حسین را سر دهند و این صدای محمد مهدی بود که بی تاب و بی قرار می پیچید و شور حضور را دو چندان می کرد :
میروم سوی گلستان حسین الله اکبر می روم با جمع یاران می روم الله اکبر
مومنان جهاد بنمائید در راه خدا عاشقان مژده که نزدیک است فتح کربلا
حالا پس ازسالها هنوز صدایش ، نوازش خاطره رفتنش است و چهره مهدی در قاب نگاهم جذاب تر.
سجده گاه شکر وصلش ، بیست ودومین روز یهار۱۳۶۲ درفکه بود و دارالشفای تربتش درصحن امامزاده ابوطالب فرحزاد که به سادگی در جمع شهیدان نقش گرفته است .
من و تو شاید بارها از میدان صنعت یا همان شهرک غرب سابق ،مسیری را رفته ایم که از خیابان شهید محمد مهدی فرحزادی می گذرد با یک صلوات قسمتی ازوصیت نامه اش را بخوان :
برادران و خواهران یک راه است که انسان می تواند به تمام موفقیتها دست یابد آن هم پیروی کردن از ولایت فقیه است بلکه استمرارحکومت انبیاء؛ولی فقیه است.
با پايان يافتن دفاع مقدس و پذيرش قطعنامه 598، كار جست وجوي مفقودين و
پيكر هاي پاك شهدا يكي از مهمترين دغدغه هاي مسئولان كشور و فرماندهان جنگ قلمداد شد.
در اين راستا با تلاش يادگاران دوران دفاع مقدس، گام هاي مؤثر و در خور تحسين صورت گرفت.
كار جست و جوي پيكرهاي پاك و مطهر شهداي دفاع مقدس از سال 1367 آغاز و تا آخرين روزهاي
سال1369به صورت پراكنده ادامه يافت.اما با تشكيل كميتۀ جست و جوي شهدا و مفقودين، اولين عمليات رسمي
تفحص پيكرهاي پاك شهدا در پنجم فروردين ماه سال 1370، در منطقۀ پنجوين(منطقۀ عملياتي والفجر4)
در ارتفاعات كاني مانگا آغاز شد.
كمیتۀ جست و جوي مفقودين بنا بر مصوبه شوراي امنيت ملي در شهريور ماه سال 1370 تشكيل شد
و هدف آن رديابي پيكر مطهر شهدا در مناطق عملياتي و مشخص ساختن وضعيت نهايي مفقودين بود.
در حقيقت انگيزه تشكيل آن كاهش عوارض رواني، اجتماعي جنگ در بين افراد جامعه بود.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ارتش جمهوري اسلامي، جمعيت هلال احمر، بنياد شهيد، وزارت امور خارجه،
وزارت اطلاعات، ستاد رسيدگي به امور آزادگان ووزارت كشور با اين كميته همكاري داشته اند. بعضي نهادها مانند
وزارت ارشاد يا سازمان تبليغات اسلامي بنا بر احتياج از آنهادعوت به عمل آمده است
لازم به يادآوري است كه تا اوايل سال 1382 نزديك به 48 هزار پيكر شهيد در عمليات كاوش در 286 منطقه شناسايي شده
، كشف گرديد. بزرگترين گور دسته جمعي كشف شده مربوط به شهداي طلاييه با 140 شهيد بود .
در بزرگترين تشييع انجام شده در سال 73، پيكر هاي پاك 3120 شهيد در تهران تشييع شد.
منبع : كتاب اولين هاي دفاع مقدس ؛ محمد خامه يار
ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺨﻮﻧﯿﻦ !!!...
.
.
ﺗﺎ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﮐﺮﺑﻼ ﺑﻮﺩ "ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﻣﯿﺨﻨﺪﻥ ﻭ ﻣﯿﮕﻦ :
ﭼﯿﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﯿﺒﺎﻓﯿﻦ !!!...
.
.
.
ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺗﻔﺤﺺ . ﯾﮏ ﺧﺎﮐﺮﯾﺰ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﻠﻮﺵ ﺳﯿﻢ ﺧﺎﺭﺩﺍﺭ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ .
ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻢ ﺧﺎﺭﺩﺍﺭ ﺩﻭ ﺷﻬﯿﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﯿﻢ ﻫﺎ ﺟﻮﺵ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﺷﻬﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮ .
ﻣﺠﯿﺪ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ . ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻢ
ﺧﺎﺭﺩﺍﺭ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ .ﺟﻤﺠﻤﻪ ﺷﻬﺪﺍ ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺠﯿﺪ ﭘﺎﺯﻭﮐﯽ ﺑﻄﺮﯼ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ، ﺭﻭﯼ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﺟﻤﺠﻤﻪ ﻣﯽ ﺭﯾﺨﺖ
ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : « ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ! ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺍﻭﻥ ﺷﺐ ﺑﻬﺘﻮﻥ
ﺁﺏ ﻧﺪﺍﺩﻡ . ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ . ﺗﺎﺯﻩ،ﺁﺏ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﺿﺮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ! .
ﺁﻫﺎﯼ ﻫﻤﻮﻧﺎ ... ﺑﺎﺯﻡ ﻣﯿﮕﯿﻦ ﮐﺮﺑﻼ ﻧﺒﻮﺩ ... ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ﺑﺨﺪﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺟﻮﻭﻧﺎﯼ ﺍﯾﺮﻭﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﺍﺭﺑﺎﺑﺸﻮﻥ ﺣﺴﯿﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﺟﻮﻥ ﺩﺍﺩﻥ ...
سرباز وظیفه یحیی عبدالمحمدی فرزند محمد اولین شهید گروه تفحص شهدا بود ،
وی از نیروهای تیپ 26 انصار گردان شمال غرب بود که افتخار انجام
وظیفه را در جست و جوی پیکر پاک شهدا از آن خود کرد .
او در تاریخ 25/12/1369 در منطقه حاج عمران واقع در ارتفاعات
پیرانشهر در حین انجام وظیفه بر اثر انفجار مین شربت شهادت را نوشید.
روحش شاد ویادش گرامی باد.
منبع : شبکه صبح
ابراهیم در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی در میان خانوادهای مؤمن و متعهد در شهر تبریز چشم به جهان گشود. یازده بهار بیشتر از عمر پربارش نگذشته بود که رهسپار منطقهی عملیاتی بیت المقدس۲ گشت.
عشق او به رزمندگان جبهه باعث شد به عنوان یک نیروی فعال پایگاه مقاومت مسجد حضرت علی (ع) کار خود را آغاز نماید و همچنین به یاری گروه تدوین تاریخچه «لشگر ۳۱ عاشورا» برود. ابراهیم در سال ۱۳۷۴ همزمان با سالگرد ارتحال حضرت امام (ره) به همراه کاروان عاشقان روح الله (ره) از لشگر ۳۱ عاشورا با پای برهنه صدها کیلومتر راه را پیاده به حرم رفت و پس از بازگشت با اصرار فراوان به گروه تفحص پیوست و راهی منطقه عملیاتی «فکه» شد. سرانجام ابراهیم احمد پوری فعالی زمانی که در منطقه عملیاتی والفجر ۱ در دمای ۵۰ درجه در ساعت ۱۲ ظهر مشغول جست و جوی پیکر مفقودین جنگ بود، در تاریخ ۷/۴/۱۳۷۴ در فکه بر اثر انفجار نارنجک پوسیدهای به شهدای گلگون کفن جنگ تحمیلی پیوست. پیکر معطر ابراهیم در حالی که انگشتان دست و پای راستش قطع شده بود، در گلزار شهدای وادی رحمت تبریز آرمید تا روحش در آسمانها به جست و جوی شهیدان اسلام برود.
ادامه زندگینامه این شهید در ادامه مطلب
عید اون سال با شب ولادت امام رضا علیه السلام یکی شده بود
بچه های تفحص توی سنگر جشن گرفته بودند
آخر مراسم نوبت من شد که بخونم
دست به دامن قمر بنی هاشم علیه السلام شدم
عرض کردم: ارباب شما مزه شرمندگی رو چشیدید
نذارید ما شرمنده ی خانواده ی شهدا بشیم
... فردا صبح از بچه ها رمز حرکت گروه تفحص رو پرسیدم
فکر می کردم چون روز ولادت امام رضاست ، رمز حرکت یا امام رضا علیه السلام خواهد بود
اما حاج آقای گنجی گفت: رمز حرکت یا ابالفضل علیه السلام
گفتم: امروز روز ولادت امام رضاست
گفت: دیشب به آقا ابالفضل علیه السلام متوسل شدیم
امروز هم به اسم اون حضرت میریم تا از آقا عیدی بگیریم
... دست بکار شدیم
بعد از چند دقیقه اولین شهید پیدا شد
خوشحال شدیم
اسم شهید هم روی کارت شناسایی اش بود و هم روی وصیت نامه اش
" شهید ابوالفضل خدایار ، گردان امام محمدباقر علیه السلام ، گروهان حبیب کاشان "
بچه ها گفتند: توسل دیشب ، رمز حرکت امروز و اسم شهید یکی شده
بی اختیار به زبونم جاری شد که:
اگه اسم شهید بعدی هم ابوالفضل بود ، اینجا گوشه ای از حرم آقا ابوالفضله
... داشتم زمین رو می کندم که دیدم حاج آقا گنجی و یکی از بچه ها پریدند توی گودال
از بیل میکانیکی پیاده شدم
خیلی عجیب بود
شهیدی پیدا شده بود که یک دستش از مچ قطع بود
پلاکش رو استعلام کردیم ، گفتند:
" شهید ابوالفضل ابوالفضلی ، گردان امام محمد باقر علیه السلام ،گروهان حبیب کاشان"
طلائیه شد مقر ابوالفضل عباس (ع)
منبع: آسمان مال ماست ( کتاب تفحص ) ، صفحه ۳۵
به نام خدای شهیدان که شهادت را آخرین مرحله رشد و تکامل یک انسان والا قرار داد.
سلام بر مهدی موعود (عج) پرچمدار حق که با ظهورش جهان را پر از عدل و داد می کند
و با درودبر نائب بر حقش امام خمینی (ره) و حضرت آقا آیت الله خامنه ای(معظم له) که با
وجودشان و یاری گرفتن از خدای عزوجل به ما روحی دوباره بخشید و چگونه زیستن و
چگونه جهاد کردن با ظلم را تعلیم دادند.
و سلام بر ارواح طیبه شدها از صدر اسلام تا کنون به خصوص سالار شهیدان
آقا ابا عبدالله حسین علیه السلام که چگونه مردن را آموخت.
مجید پازوکی اول فروردین سال ۱۳۴۶ متولد شد. از همان اول گویا در رگهایش خون انقلابی جوشش داشت چرا که با اوج گرفتن مبارزات مردمی، او نیز مبارزی کوچک نام گرفت و در روز ۱۷ شهریور مجید در قیام مردمی شرکت داشت. انقلاب که پیروز شد مجید ۱۱ساله برای دیدن امام سر از پا نشناخته به مدرسه رفاه رفت تا معشوقش را زیارت کند و این آغاز ورق خوردن دفتر عشق سربازی حضرت روحالله بود. مجید پازوکی بعدها به عضویت بسیج درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۳۶۱ رنگ و بوی جبهه گرفت و زخمهای تنش دفتر خاطراتی از رزم بیامانش شد. یک بار از ناحیه دست راست مصدوم شد، بار دیگر از ناحیه شکم و وضعیت جسمیاش اصلاً خوب نبود، ولی او همه چیز را بهشوخی میگرفت و درد را با خنده پذیرایی میکرد.
پس از پایان جنگ در سال ۱۳۶۹، منطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین حضور مجید پازوکی را به خاطر سپردند و دفاع همچنان برای او ادامه داشت و این سرباز خمینی، با بیش از هفتاد ماه حضور در جبههها و شرکت در بیست عملیات، جبهه را آوردگاه عشق خود کرده بود. مجید در سال ۷۰ در برابر سنت نبوی سر تعظیم فرود آورده و پس از آن، دو پسر بهنامهای علی و مرتضی را از خود به یادگار گذاشت. او در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در خیل جستوجوگران نور در منطقه جنوب مشغول جستجوی فرزندان عاشورایی ایران شد. تا اینکه پس از شهادت یار دیرینهاش علی محمودوند، در استقبال وصال یار بهاری شد و هفدهم مهر ۱۳۸۰ دعایش در فکه مستجاب شد و او نیز به خیل یاران شهیدش پیوست. خاطراتی کوتاه و ماندگار در باره این شهید والامقام به نقل از خانواده، دوستان و همرزمان شهید در ادامه میآید: